هیپنوتیزم

هیپنوتیزم و تلقین

تاریخچه و کاشف تلقین

يك روز پسر ۱۳ ساله امیل کوئه دير از خواب بيدار مي شود و بدين جهت مورد سرزنش و برخورد شديد پدر قرار مي گيرد.
عصر آن روز وقتی پسر کوئه از مدرسه به خانه‌بر می‌گردد امیل متوجه می‌شود که هنوز اثر صحبت‌های صبح در چهره پسر مشخص است.
مدتی بعد مجدد این ماجرا تکرار شد تا این‌که جرقه‌ای در ذهن کوئه پدید آمد.
او از خود این سؤال را پرسید که چرا اثر تنبیه یا تشویق از صبح تا عصر همان روز باقی می‌ماند.
او پس از تحقیق و آزمایش بسیار در این خصوص به این نتیجه رسید که انسان‌ها ۱۰ الی ۱۵ دقیقه بعد از خواب و به همین مقدار قبل از خواب رفتن در شرایطی قرار می‌گیرند که هر نوع فکر حرف و تصویری را که در رؤیا یا واقعیت با آن مواجه شوند در طول روز عیناً برای خود شبیه‌سازی می‌کنند.

همه افراد نوع بشر قبل و بعد از خواب به حالت رخوت و خواب‌آلودگی هیپنوتیزمی وارد می‌شوند
در این وضعیت پذیرش افزایش می‌یابد.
کوئه توضیح می‌دهد که شخص در حالت هیپنوز نباید بخوابد بلکه باید تنها خواب‌آلود باشد.
رمز هیپنوتیزم این است که فرد فقط و فقط خواب‌آلودگی داشته باشد
ازآنجاکه نسل بشر هنگام صبح که از خواب برمی‌خیزند دچار رخوت و خواب‌آلودگی‌اند
پس بهترین زمان ارائه تلقین‌های صبح زود است.

اولین اصل در تلقین امیل کوئه خواب‌آلودگی است.

دومین اصل در تلقین  امیل کوئه شلی و آرامش عضلانی است.

سومین و مهم‌ترین اصل تلقین امیل کوئه تمرکز فکری و خلع ذهنی است که در اصل کانونی کردن ذهن است فقط و فقط بر روی یک موضوع ویژه.

امیل کوئه پس از تحقیق و آزمایش بر روی افراد و حالات گوناگون آنان به این نتیجه رسید که این سه حالت پیش از بیدار شدن از خواب به انسان دست می‌دهد
چراکه در صبح هنگام انسان هم خواب‌آلود هم ریلکس و هم در حالتی از تمرکز فکری و ذهنی است
پس از اعلام این نتیجه روزبه‌روز به مشتریان و بیماران امیل کوئه اضافه شد
او هرروز بیماران را در سالنی جمع می‌کرد و به آن‌ها آموزش می‌داد که چگونه در ضمیر ناخودآگاه خود نفوذ کنند و تلقین‌های عملی و کاربردی لازم را بر لوح ضمیر نفس یا خویشتن خویش نقش زنند
او می‌گوید: مهم این است که تلقین‌ها وارد ناخودآگاه شوند بعدازآن دیگر کاری نکنید بلکه منتظر معجزات درمانی باشید.
روش‌های کوئه در دهه ۱۹۲۰ شهرتی جهانی پیدا کرد
مخصوصاً جمله ابداعی او: «من هرروز ازهرجهت بهتر و بهتر می‌شوم».

امیل کوئه پرده از بزرگ‌ترین راز قرن در هیپنوتیزم برداشته و گفت قدرت عامل باعث ایجاد یک حالت هیپنوتیزمی نیست
بلکه مهم‌تر از آن مشارکت همکاری و پذیرش بی‌چون‌وچرای تلقین‌های از طرف آزمودنی است
او همچنین عقیده دارد که هیپنوتیزم چیزی نیست جز مجموعه‌ای از تلقین به نفس.
تلقین به نفس نیز در اصل همان هیپنوتیزم است.

اگر اندیشه‌ای برای مدت مدید در ذهن باقی بماند فرد آن را واقعی فرض کرده و حاضر نیست هیچ‌گونه مطلبی برخلاف آن را قبول نماید
از دید روان‌شناسی هرگاه افراد نوع بشر تمام ظرفیت فکری خود را بر روی عقیده‌ای متمرکز سازند و هرروز بر وسعت دامنه آن بیفزایند این اعتقاد آن شخص در جهان بیرون جنبه واقعی پیدا خواهد کرد (پیغمبری، ۱۳۹۱)

قوانین کوئه

کوئه پس از گذشت حدود ۲۰ سال تحقیق در خصوص تلقین‌های هیپنوتیزمی به قوانین سه‌گانه زیردست یافت:

۱-  قانون توجه و تمرکز:
زمانی که ذهن در مدت مدیدی بر روی موضوعی متمرکز شود آن موضوع به‌تدریج جنبه واقعی پیدا می‌کند.

۲-  قانون اثر متضاد:
مادامی‌که در خیال خود ببینید که قادر به انجام کاری نیستید با تلاش بیشتر موفقیت کمتری کسب می‌کنید.
به‌عبارت‌دیگر تفکر منفی + کوشش بیشتر = موفقیت کمتر.

۳-  قانون اثر احساسی عاطفی:
پندار قوی‌تر از تلقین است.
به‌عبارت‌دیگر زمانی که یک تلقین از روی اشتیاق و احساس‌های عاطفی درون باشد و همراه با تصاویر ذهنی باشد این تلقین قوی‌تر از سایر افکار و القائات ظاهرشده و بر دیگر افکار غلبه پیدا می‌کند (پیغمبری، ۱۳۹۱)

تلقین چیست؟

تلقین همانند بذری است که در خاک وجود انسان‌ها کاشته می‌شود.
اگر به‌موقع به آبیاری و باغبانی آن بپردازیم از آن دانه کوچک کم‌وزن درخت قطور و تنومندی ایجاد خواهیم کرد که با بالا رفتن از آن درخت از فراز قله‌های موفقیت خواهیم گذشت.
تلقین همانند تیغ جراحی است که تنها افراد متخصص بهترین بهره‌برداری را از آن به عمل می‌آورند.
اگر تلقین به نفس در مدت‌زمانی طولانی مثلاً چند ماه (۳ الی ۴) ادامه داشته باشد بعد از تأثیرگذاری بر ضمیر ناخودآگاه به‌صورت خودکار ناخودآگاه در پی به دست آوردن موارد ذکرشده در تلقینات برمی‌آید.
در آن موقع زمانی است که اعجاز ناخودآگاه را می‌بینیم (پور فریدونی، ۱۳۹۱).

رد عقیده فروید درباره هیپنوتیزم

۱- اگر فروید گفته است که همه را نمی‌توان هیپنوتیزم کرد و یا هیپنوتیزم همه بیماری‌ها را معالجه نمی‌کند، دلیل نمی‌شود که روی هیپنوتیزم خط بطلان بکشیم و بگوییم که هیپنوتیزم یا وجود ندارد و یا بی‌فایده است.

۲- عقیده فروید در آن زمان مواد مصوبه قانونی نمود تا به امضای رئیس‌جمهور یا پادشاه برسد و برای همه لازم الا اجرا باشد،
کما این‌که برخی از پزشکان و دانشمندان هیپنوتیزم آن زمان یعنی ۸۶ سال پیش کوچک‌ترین توجهی به عقیده فروید درباره هیپنوتیزم نکرده و به تحقیقات و  تجربیات خود درباره هیپنوتیزم ادامه دادند.

۳- هیپنوتیزم درباره بیماری‌های روانی که ریشه آن‌ها کمپلکس یا عقده‌های روانی است تأثیر کمتری دارد.
ولی همین عقده‌ها را هم به‌وسیله هیپنوتیزم خیلی سریع‌تر می‌توان به خاطر بیمار آورد.
درصورتی‌که در حال بیداری شاید به‌سختی بیمار بتواند خاطرات دوران طفولیت خود را به یاد بیاورد.

۴- سال‌ها بعد از فروید ثابت شد که وقتی شخصی هیپنوتیزم می‌شود، اکثر اوقات خودبه‌خود به گذشته فرو می‌رود.
یعنی بیمار در حال هیپنوز خودبه‌خود به عقب می‌رود و به دوران کودکی و طفولیت بازمی‌گردد.
او در این حالت تمام  خاطراتی را که در بیداری قادر به یادآوری نیست در حالت هیپنوز به یاد می‌آورد.
بنابراین آن دسته از بیماری‌ها را که فروید معتقد بود از طریق هیپنوتیزم نمی‌توان مداوا کرد، حال ملاحظه می‌شود که از طریق هیپنوتیزم زودتر می‌توان معالجه کرد.

۵-  بنا به عقیده فروید اگر فقط تعدادی از بیماری‌ها را نمی‌توان به‌وسیله هیپنوتیزم معالجه نمود، دلیل نمی‌شود که از هیپنوتیزم  صرف‌نظر کنیم و از آن برای معالجه سایر بیماری‌ها استفاده نکنیم.
درحالی‌که درزمان حاضر از هیپنوتیزم استفاده‌های بسیار زیادی می‌شود که در مبحث فواید هیپنوتیزم دراین‌باره بحث خواهد شد.

۶- فروید نیم‌قرن پیشرفت هیپنوتیزم را به تأخیر انداخت؛

مایزر می‌گوید:
«نفوذ فروید آن‌چنان بود که نیم‌قرن در هیپنوتیزم به‌صورت مانعی در انجام هرگونه بررسی در این رشته درآمد.
لیکن در پایان جنگ جهانی دوم روان‌شناسان که در رشته روانکاوی تحصیل‌کرده بودند، شروع به تحقیق و اکتشاف جدید درباره هیپنوز نمودند
تا از آن به‌عنوان یک وسیله برای کاهش زمان درمان و کاستن هزینه و مخارج روانکاوی استفاده نمایند».

۷- فروید هیپنوتراپیست قابلی نبود؛
لسلی لوکرون استاد بزرگ هیپنوتیزم آمریکایی که شهرت جهانی دارد.
بسیاری از  پزشکان و روانکاوان برای تحصیل علم هیپنوتیزم  پزشکی  نزد او می‌روند.
او می‌گوید: … فروید در تجربیات اولیه‌اش سعی کرد هیپنوتیزم را به کاربرد
او با همکاری روانکاو دیگری به نام «بروئر» که در آن زمان شهرت بسزایی داشت مشغول کار شد.
فروید نزد او تازه‌کاری بیش نبود
به‌علاوه هیپنوتیزور قابلی  هم نبود و از این رشته علم اطلاعاتی بسیار ناچیز داشت
او از طرفی اعتمادبه‌نفس کاملی هم در خود سراغ نداشت،
زیرا برای  تحریک عمل هیپنوتیزم و اخذ نتیجه مطلوب باید قبل از هر چیز اطمینان و اعتماد کاملی در خود شخص وجود داشته باشد … (به نقل از حمیدآذر، ۱۳۹۱)

گردآوری: احسان شهسواری شیرازی

 

1 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *