سلولی قدرتمند که به تنهایی عادتهای شما را شکل میدهد!
سلولی قدرتمند که به تنهایی عادتهای شما را شکل میدهد!
عادت
دانشمندان علوم اعصاب موفق شده اند نوعی خاص و منفرد از نورونها را در اعماق مغز مشخص کنند که کنترل کننده اصلی عادتها محسوب می شود.
اعضای این تیم دریافتند که شکل گیری عادات، فعالیت این سلول پرنفوذ را افزایش داده و اینکه خاموش کردن آن، برای از بین بردن عادات نامناسب در موشِ قند-دوست کفایت می کند.
این یافتهها می تواند گامی به سوی یافتن درمانهای نوین برای اعتیاد و رفتارهای وسواسی در انسان قلمداد شود.
برخی عادات کمک کننده اند.
مانند اینکه دستهایتان را به طور خودکار پیش از هر وعده غذا بشویید؛
یا اینکه همان مسیر را هر روز تا سر کار رانندگی کنید.
این عادات همزمان با آزادسازی فضای ارزشمند ذهن، عملی مهم را به انجام می رسانند.
بااین حال،عادات دیگری،مانند هرروز بعد از کار شیرینی خوردن،حتی وقتی که نتیجه آنها خوشایند نباشد هم باقی می مانند.
حال دانشمندان توانسته اند نوعی خاص از نورونها را در اعماق مغز مشخص کنند که کنترل کننده اصلی عادات محسوب می شوند.
این تیم دانشمندان دریافتند که شکل گیری عادات، فعالیت این سلول پر نفوذ را افزایش داده و اینکه خاموش کردن آن با یک دارو برای از بین بردن عادات در موش قند-دوست کافی است.
این سلول،با وجود نادر بودنش،کنترل خود را از طریق شبکه ای از ارتباطات به سلولهای پر جمعیتتر اعمال میکند.
این سلولهای ثانویه به عنوان پیش برنده رفتارهای عادت محور شناخته می شوند.
به گفته یکی از اعضای این تیم، این سلول، به نسبت سلولی نادر است.
اما به شدت با نورونهای اصلی ارسال کننده پیامهای خروجی برای این ناحیه مغز، ارتباط دارد.
بنظر میرسد این سلول،عملکرد کنترلی خود بر عادات را توسط بازنویسی پیام فرستاده شده از نورونهای خروجی انجام میدهد.
یافتههای ذکر شده که در مجلهی elife به چاپ رسیده است، می تواند گامی به سوی یافتن درمانهای نوین برای اعتیاد و رفتارهای وسواسی در انسان قلمداد شود.
این تیم تحقیقاتی،اولین یافتههای خود را در مورد زیربناهای عصبی عادات،در مطالعه ای در سال ۲۰۱۶ به دست آورد.
این مطالعه به بررسی این موضوع پرداخت که عادات چگونه بر مغز اثراتی پایدار بر جای می گذارند.
در آن مطالعه،موشهایی سالم تمرین داده شدند،تا هر بار که اهرمی را فشار می دادند،به آنها غذایی خوشمزه داده میشد.
بسیاری از موشها عادت فشار دادن اهرم پیدا کردند،
یعنی حتی زمانی که غذایی داده نمی شد به فشار دادن اهرم ادامه می دادند.
با وجود اینکه پیش از آن فرصت کافی برای خوردن همهی غذایی که می خواستند بهشان داده شده بود.
سپس میان فعالیت مغزی موشهایی که عادت فشار دادن اهرم را پیدا کرده بودند با موشهایی که اینگونه نبودند، مقایسه ای صورت گرفت.
در این مقایسه تمرکز اصلی بر ناحیه ای عمقی از مغز به نام استریاتوم بود.
دو گروه از مسیرهای عصبی در آن قرار دارد:
یک مسیر “برو”، که آغازگر یک عمل است و یک مسیر “بمان”، که عمل را مهار می کند.
به دنبال این مقایسه محققان دریافتند که هر دو مسیر “برو” و “بمان” در موشها عادت-یافته قویتر عمل می کنند.
شکل گیری عادت زمان بندی نسبی دو مسیر را نیز تغییر داد.
به طوریکه باعث می شد مسیر “برو” پیش از مسیر “بمان” آغاز شود.
هدف مطالعه کنونی،درک مداربندی عصبی ای بود که هماهنگی این تغییرات پایدار متعدد را در مغز بر عهده دارد.
حدس محققان این بود که نوعی خاص از سلولی نادر در استریاتوم، به نام اینترنورونهای سریع اسپایک (FSI)، ممکن است نقش هدایت گر اصلی را در تغییرات گسترده ای که در عملکرد نورونهای خروجی دیده می شد، عهده دار باشد.
FSI به کلاسی از نورونها تعلق دارد که کارشان،تقویت محلی پیامها مابین دیگر انواع نورون در نواحی مختلف مغز است.
اگرچه FSI تنها ۱ درصد سلولهای استراتیوم را تشکیل می دهد، این سلول با ایجاد زایدههای شاخه مانند درازی، خود را به ۹۵ درصد نورونها که مسیرهای برو و بمان را به کار می اندازند، متصل می کند.
برای بررسی صحت این مطلب که FSI حقیقتاً هدایتگر این هم نوازی سلولها در مورد عادتهاست، آزمایشاتی برای بررسی دقیقتر فعالیت مغز موش فشار دهنده اهرم انجام گرفت.
نتایج نشان داد که پیدایش یک عادت، ظاهراً FSI را تحریک پذیرتر کرده hsj.
به علاوه استفاده از دارویی که تحریک FSI را کاهش می دهد، منجر به بازگشت مسیرهای برو و بمان به الگوهای عملیاتی پیش از شکل گیری عادت شد و متعاقبا رفتار عادت از بین رفت.
برخی رفتارهای آسیب زننده در انسانها همچون وسواس و اعتیاد، ممکن است اشکال در مکانیسمهای یادگیری عادت را که به طور نرمال سازگار پذیرند، نشان دهد.
درک مکانیسمهای نورولوژیکی که زیربنای عادات را تشکیل می دهند می تواند به شکل گیری راههای جدیدی به منظور درمان این وضعیتها منجر شود.
چراکه برای توسعهی درمانهای نوین،نیاز است که نحوهی عمل عادی مغز شناخته شود.
سپس آن را با عملکرد مغز آسیب دیده مقایسه نمود.
منبع : کانال آگاهی از مغز
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.