اضطراب در کودکان

اضطراب در کودکان و عوامل ایجاد کننده آن

اضطراب در کودکان

اضطراب در کودکان یكی از اختلالات دوران کودکی است که اگر به موقع، تشخيص داده شود،قابل درمان می­باشد.

ترس و تشویش،شيوع اضطراب را در کودکان پایه ریزي می کند.

در صورتی که این ترس ها، بيمارگونه نباشد،به صورت طبيعی خود را نشان می دهد.

خجالتی و گوشه گير بودن، جزو شایع ترین اضطراب هاي اجتماعی کودکان است که می تواند زندگی آنان را مختل کند.

کودکان، ترس و اضطراب را از راه شرطی شدن فرا می­گيرند.

بروز ترس ها در کودکان، قابل پيش بينی نيست و در تمام سنين، یكسان نمی باشد.

نقش خانواده به عنوان عاملی در ایجاد اختلال اضطراب کودکان، هميشه مورد توجه قرارگرفته است.

انتقال اضطراب از پدر و مادر به کودک، بر اثر مشاهده و الگوسازي رفتارها صورت می­گيرد.

نشانه هاي اضطراب در کودکان در بعد جسمی(فيزیولوژیك) هم چون بزرگسالان، با تنفس تند، لرزش دست و پا، گرم شدن و سرخی صورت، گرفتگی صدا و تپش قلب، همراه است که با آرام ساختن، قابل اصلاح می باشد.

در بعد فكري (شناخت درمانی) تلاش کودک بر این است که دیگران از او راضی باشند، تأیيدش کنند، طردش نكنند و مهم باشد.

اگر غير از این شود، برایش ناخوشایند است.

در بعد رفتاري(با رفتاردرمانی قابل اصلاح است)، کودک یاد می گيرد خانه برایش مكانی امن است، نياز به دوست ندارد، از جمع، گریزان و در کوچه و خيابان هميشه سرش پایين است و ترس از نگاه دیگران دارد.

به خوبی نمی تواند سؤال کند و جواب دهد و احساس ناامنی می نماید.

ارزیابی اضطراب در کودکان، از طریق مصاحبه و گزارش شخصی و درجه بندي نوع اضطراب و درنهایت تجویز دارو انجام می شود.

به همين منظور باید دو مصاحبه ي جداگانه، یكی با کودک و دیگري با پدر و مادر صورت گيرد تا ميزان آشفتگی هيجانی در بروز اضطراب، مشخص شود.

اضطراب و عوامل ایجاد کننده آن

اضطراب عبارت است از یك احساس منتشر، ناخوشایند و مبهم هراس و دلواپسی با منشاء ناشناخته، که به فرد دست می­دهد.

همانند ترس،اضطراب هم سبب ناراحتی کودک شده و او را مجبور می کند، رفتار خاصی را بروز دهد.

اضطراب به ميزان کم،غالبا اثرات سازندگی دارد و بعنوان محرکی براي خلاقيت ، حل مسائل و فعاليت مؤثر می­باشد.

ولی اگر اضطراب شدت یابد سبب از کار افتادگی فرد شده، او را بيقرار و ناراحت می کند.

براي کودکی که نميتواند به آرامی بنشيند و توجه کند، براي مدرسه آماده شود و در کلاس یا خانه تمرکزش را حفظ کند مشكلات زیادي به وجود خواهد آمد.

اما این علایم هميشه به اختلال بيش فعالی نقص توجه ربط داده نميشوند.

مشكل شاید اضطراب باشد!

دوره دوم کودکی(۳تا ۶ سال) مرحله مهمی است که ضمن آن اضطراب بوجود می آید .

در این دوره کودک باید با بسياري از عوامل و محرکهایی که ایجاد اضطراب می کند مقابله نماید.

در نتيجه فرصتهاي بسياري براي کسب اضطراب خواهد داشت.

کودک در مورد نشان دادن آزادانه احساسات پرخاشگرانه ، جنسی و اتكایی خود دستخوش اضطراب می گردد.

اضطراب کودک خصوصا هنگاميكه کودک دیگري متولد می شود، شدت می یابد.

زیرا احساس طردشدگی نموده،تصور میکند محوریت خود را از دست داده،دیگر او را دوست ندارند یا کنار گذاشته شده است.

در ظاهر هم گاهی نحوه برخورد والدین و فاميل این گمان را تشدید می نماید.

منشاء اضطراب از روابط اوليه کودک و والدین است.

تنبيه شدید و محدویت، فشار والدین به کودک براي ظاهر ساختن رفتار هاي دشوار، بدگویی و ارزشيابی منفی از رفتار و کوششهاي کودک،تضاد در رفتار با او وکيفياتی مشابه آنچه ذکر گردید،ازجمله عوامل ایجاد کننده اضطراب در کودکان محسوب می گردد .

اثرات اضطراب در رفتار اجتماعی و فعاليت ذهنی کودک ظاهر می شود.

تحقيقات بعمل آمده نشان می دهد،پسران مضطرب ناکفایتی و احساس ناایمنی خود را در فعاليتهاي اجتماعی و بازي نشان داده و تمایل به بازیهاي ابتدایی و کودکانه تر دارند.

اضطراب هنگامی در یادگيري تسهيل بوحود می آورد که مورد یادگيري ساده بوده و پاسخ دقيقی مد نظر باشد. ولی اگر موضوع پيجيده و مشكل باشد اضطراب در یادگيري مطالب اخلال خواهد نمود.

کودکان بسيار مضطرب در یادگيريهاي کلامی،پاسخهاي نامربوط و نا مفهوم می دهند وهر قدر مطلب یادگيري دشوارتر باشد این نوع پاسخها نيز شدت زیادتري خواهد یافت.

در هر حال اضطراب در یادگيري و فعاليت کودکان اختلال ایحاد می کند.

گاه صداي کودک و تكلم او را نيز تحت تاثير قرار می دهد.

بدیهی است اضطراب در کلاسهاي بالاتر براي دانش آموزان مزاحمت بيشتري خواهد داشت.

همچنين از تحقيقات انجام شده می توان نتيجه گرفت که اضطراب با ازدیاد سن کودک باعث می شود در فعاليتهاي ذهنی و تحصيلی نا ملایماتی را تجربه کند.

بعبارتی با افزایش سن بين اضطراب و فعاليت هاي کودک همبستگی منفی وجود دارد .

مكانيسم هاي دفاعی مقابله با اضطراب در کودکان

از آنجائيكه اضطراب کيفيتی نا مطلوب و نامطبوع است، هرکس میکوشد روشهایی براي مقابله یا مبارزه با آن انتخاب کند.

مكانيسم هاي دفاعی که از سوي بخش هاي شخصيت فرد بسيج می شوند، پاسخ هایی بمنظور اجتناب یا تخفيف اضطراب می باشند و به فرد فرصت می دهند آرامتر زندگی کند.

کودکان میتوانند براي مقابله با اضطراب و ناکامی،از روشهاي دفاعی مانند کناره گيري،انكارکردن،سرکوبی و فرافكنی استفاده کنند.

کودک یاد گرفته هميشه از موقعيتها و شرایط ناراحت کننده و محرکهاي آزاردهنده،کناره گيري کند تا در آرامش باشد.

مكيدن انگشتان و شب ادراري،از علائم اضطراب است که حتی در سنين نوجوانی هم اتفاق می افتد.

درواقع وقتی کودک نتواند راههایی را براي مقابله با اضطراب بجوید،مجبور می شود به زمان خردسالی برگردد.

در مرحله انكار، منكر واقعيت است و آن چه اتفاق افتاده را به نوعی سرپوش می گذارد.

در مرحله ي سرکوبی،تلاش او در جریان فراموشی حالتهاي اضطراب،بکار میرود تا بتدریج آن را از ذهن خودآگاهش دور سازد.

اما در مرحله ي فرافكنی، هر حادثه و اتفاقی که در زندگیش رخ می دهد را به دیگران نسبت میدهد.

درنتيجه کودکانی که تمایل شدید به استفاده از مكانيسم هاي دفاعی در برابر اضطراب دارند، نمی توانند از روابط سالم عاطفی و ذهنی برخوردار باشند.

امروزه اضطراب هاي اجتماعی کودکان، بيش تر به چشم می آید و عامل فرار کودک از اجتماع، مردم، دوستان، مجالس و ميهمانی هایی ست که درواقع، با اضطراب هاي اجتماعی، بدنی، فكري و رفتاري روبه روست.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *