علوم شناختی: یادگیری زبان
ورودی حسی شنوایی (صداها، زبان)، همانند اطلاعات حسی دیگر، از گوشها به تالاموس میرسند.
در اینجا، تالاموس مشخص میکند که اطلاعات دریافتی، شنیداری است
و سپس اطلاعات حسی به منظور پردازش به قشر مخ ارسال میشوند
که مشخص میکند چه نوع صدایی پردازش میشود.
اگر صدای شنیده شده، زبان باشد، به منطقه ورنیکه، منطقهای که در درک زبان دخالت دارد، فرستاده میشود.
اگر یک صدای ترسناک باشد، مانند صدای انفجار بلند، مرکز پردازش هیجانی فعال میشود.
لوب فرونتال نیز در تعیین معنای صداها دخیل است؛
مثلاً در نیمههای شب که صدای کوبیده شدن چیزی را میشنوید و متوجه میشوید که باد باعث میشود شاخههای درخت به پنجره برخورد کند.
قشر شنیداری نیز همانند بخشهای دیگر مغز، به ورودی حسی واکنش نشان میدهد.
اگر این قشر شنیداری به خوبی عمل نکند، بر یادگیری اثر میگذارد.
جرج هالیچ، متخصص دانشگاه پوردو در نحوه یادگیری زبان اول و دوم نوزادان، دریافت که سر و صدای زیاد در خانه با مهارت واژگانی ضعیفتر مرتبط است.
پژوهشهای بعدی در جانز هاپکینز نشان داد که حتی صداهای متوسط بر یادگیری زبان در کودکان تأثیر میگذارند.
اگر کودکان نتوانند به روشنی سخنی را بشنوند، برخی از تفاوتهای آوایی مهم برای زبان و خواندن را درک نخواهند کرد.
برای مثال، آزمایشگاه نینا کراوس دانشکده نوروبیولوژی دانشگاه نورث وسترن در سال ۲۰۱۳، در پژوهشی به رابطه مثبت بین نحوه کدگذاری صداها توسط افراد به طور مداوم و کیفیت مهارت خواندن در آنها، دست یافت.
بنابراین، حداقل یک نوع از اختلال خواندن، مربوط به ناتوانی مغز در درست شنیدن صدا و در نتیجه تولید صحیح صدا یا آوا است.
بسیاری از دانش آموزان املای ضعیفی دارند.
املای ضعیف، با هوش کم مرتبط نیست؛
ولی مرتبط با برخی اختلالات رشدی مانند خوانش پریشی است.
مغز به درستی به صداها گوش نمیدهد تا بتواند صداها را با حروف تطبیق دهد.
برخی پژوهشها نشان میدهند که ساختار قشر شنیداری میتواند بر فرایندهای درگیر در یادگیری تأثیر بگذارد.
قشر شنیداری اصلی در مغز، شکنج هشل است.
پژوهش اخیر که توسط نارلی گلستانی در آزمایشگاه مغز و زبان در دانشگاه ژنو انجام گرفت، نشان داد که بیشتر بودن ماده سفید (که ارتباطات را ایجاد میکند) در شکنج هشل، مرتبط با یادگیری بهتر یک زبان جدید است.
این به این معنی نیست که فردی با تفاوت در شکنج هشل، یک مزیت در یادگیری زبان دارد،
اما آن را تحت تأثیر قرار میدهد.
این مزیت یادگیری میتواند به طور مثبت یا منفی، تحت تأثیر عوامل دیگری مثل کیفیت آموزش، تجربیات زندگی و دیگر تفاوتهای محیطی قرار گیرد.
جالب است بدانید که قشر شنیداری به منظور سازگار کردن ورودی دیداری، تغییر میکند.
یک مثال از انعطاف پذیری شگفتانگیز قشر شنیداری، پژوهش بر روی افرادی است که ناشنوا هستند و زبان اشاره را به سرعت یاد میگیرند.
بیشتر مردم بر این باور هستند که زبان اشاره در قشر دیداری پردازش میشود؛
چرا که باید دیده شود.
در حقیقت پژوهشگران دریافتهاند که مغز، زبان اشاره را به عنوان زبان شناسایی میکند؛
بنابراین، قشر شنیداری درگیر در پردازش صدا، خود را برای درک زبان دیداری سازگار میکند.
مترجمین: احسان شهسواری شیرازی کارشناسی ارشد علوم شناختی، نعیمه صیافان کارشناسی ارشد علوم شناختی
مطلب خیلی خوب و کاملی بود ممنونم